دیدن هر بامداد ، اتفاق ِ ساده ای نیست …
خوشایند است و تکرار ناپذیر ؛
گنجشک ها بیخود شلوغش نمیکنند …
اگه از کیفیت کسی که روش زوم کردیم راضی نیستیم ،
قبل از متاسف شدن واسه اون
یه کوچولو هم به فکر ارتقای لنزهای خودمون باشیم . . .
اب همیشه اتش را خاموش نمیکند.. برعکس, گاهی حتی یک قطره اب میتوند اتشی بزرگ به پا کند.
این را زمانی فهمیدم که قطره اشکی از چشمان عزیرم ریخت و من اتش گرفتم
جملات قصار
اگر دیدی بچه ات گریه می کنه،وقت خودت رابرای ساکت کردنش تلف نکن،..به کبوتری یا تکه ابری درآسمان اشاره کن، تابه آن بنگرد..چون فیزیولوژی انسان برای گریه،نگاه به پایین کردن هست.
عاشق اگر می شوید،
عاشق رفتار آدم ها نشوید.
آدم ها گاهی حالشان خوب است، گاهی بد.
رفتارشان متأثر از حالشان است.
عاشق افکارشان شوید.
افکار حتی در بدترین حال آدم ها هم
تغییر نمی کند …
ﺑـَﻌﻀـﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺑـﺎﺭﻭﻥ ﻣـﯽ ﻣـﻮﻧﻦ
ﺍﻭﻟﺶ ﮐـﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻬﺖ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻣﯿﺪﻥ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯿﺪﻥ
ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮﺵ …
ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﺑﺎ ﮔِﻞ ﻭ ﺷﻞ ﯾﮑﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺻﻔﺖ ﺑﺎﺵ
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﮔِﻞ ﺑﺸﯽ …!
یادتان باشد که
یادگیری مداوم ،
حداقل شرط لازم برای
موفقیت
در هر زمینهای است که
در آن فعالیت میکنید ،
سعی کنید هر روز چیز جدیدی
بیاموزید.
می گویند عشق آنست که به او نرسی
و من می دانم چرا …!
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد…
مرا چه به فال حافظ که یوسفم را سال هاست گرگ خورده است و در قحطی عشق چنان به سنگ ها دلبسته ام که حتی میان فال ها هم کلبه ی احزان من گلستان نمی شود
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت می گیری ،
خیلی آرام …
تا رهایش کنی ؛
شاپرک میان دستانت له می شود …
نیت ِ تو کجا
و سرنوشت او کجا …
چه دوستی پاکی دارند کفش ها ؛
یکی گم شود ، دیگری محکوم به آوارگیست …
جملات زیبا بزرگان
نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه …
همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه !
حواسمان را جمع کنیم …
آدمها مثل موبایل ها low battery ندارند ؛
اکثرا بدون اخطار قبلی و خیلی ناگهانی تمام میشوند …
هر آنچه که زیباست زیبا می ماند
حتی اگر پژمرده باشد …
مشکل اینجاست که،
همیشه برای فرار از دست یک “آدم” به “آدم” دیگری پناه برده ایم !
اعتیاد به آدم ها بدترین نوع اعتیاد است
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!!
زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛
باشد که موضوع انشای زندگیت “خدا” ،
مقدمه اش “عشق او” ،
و انتهایش “نگاه او” باشد …
بالشت خودم را ترجیح میدهم،
چرا که شانه های امروزی مثل بالشت های مسافرخانه اند،
خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند!
حس قشنگی ست …
بودن انسان هایی که به یک چشم بر هم زدن
دلت را پر از حس زیبای به پرواز در آمدن ، میکنند…